سال 61 هجری قمری، عصر روز دهم محرم لشكر یزید بعد از این كه امام حسین (علیهالسلام) را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خیمهها و آزار و اذیت خاندان نبوت زدند. آن نامردان به سوی خیمههای حرم امام حسین (علیهالسلام) روی آوردند و اثاث و لباس ها و شتران را به یغما بردند و گاه بانویی از آن اهلبیت پاك با آن بیشرمان بر سر جامهای در كشمكش بود و عاقبت آن لعنت شدگان الهی جامه را از او میربودند. بعد از این اموال اهلبیت را با سر و پای برهنه و لباس به یغما رفته به اسیری گرفتند. و آن بزرگواران را از كنار پیكر امام حسین (علیهالسلام) گذراندند. وقتی نگاه اهلبیت به كشتهها افتاد فریاد كشیدند و بر صورت خود زدند بعد از به اسارت گرفتن اهل بیت، عمر سعد ملعون در میان یارانش فریاد كشید: چه كسی حاضر است كه اسب بر پشت و سینه حسین (علیهالسلام) بتازد! ده نفر داوطلب شدند و پیكر مطهر امام حسین(علیهالسلام) را با سمّ اسبان لگدكوب كردند
دختري يک تبلت خريده بود. پدرش وقتي تبلت را ديد پرسيد وقتي آنرا خريدي اولين کاري که کردي چي بود؟ دختر گفت: روي صفحه اش را با برچسب ضدخش پوشاندم و يک کاور هم براي جلدش خريدم.
|
ABOUT
به وبلاگ من خوش آمدید MENU
Home
|